جیم Heffernan, ستون: یک درس در چگونه به سرد

چند هفته پیش دنیای سرگرمی از دست افسانه ای برای حرکت سوپاپ ماشین کوچک ریچارد و این هفته شارلی Daniels پیوست و

توسط NEWSMINERAL در 21 تیر 1399

چند هفته پیش دنیای سرگرمی از دست افسانه ای برای حرکت سوپاپ ماشین کوچک ریچارد و این هفته شارلی Daniels پیوست و او را در بزرگ rock 'n' roll فراتر از آن. همچنین روز دیگر Beatle رینگو استار تبدیل 80 سن است که با من از نزدیک آشنا است.
Great balls of fire! این بار آنها در حال تغییر است.
من یک فن از لیتل ریچارد و یا هر یک از معاصران خود در دنیای موسیقی محبوب است. من خریداری الویس زمانی که من در دبیرستان بود. که نذاشتی ؟ الویس و ریچارد و دیگران — Jerry Lee Lewis, برای مثال هنگامی که وارد شدم یک دانش آموز دبیرستانی و به دنبال آن همه چیز را تغییر داد. اما نه من.
دلیل آن این است که درست در بعد از بازمانده "Marizy Doats و تنبل Doats و Liddle Lamzy Divey" به عنوان یک کودک من آمد به درک موسیقی کلاسیک بیش از هر کس دیگری من می دانستم که. من رفتم از طریق حرکات حفر موسیقی پاپ روز, اما قلب من در کلاسیک و حتی به عنوان من تماشا بادی هالی و شرکت. در Duluth, Armory سه روز قبل از آنها کشته در سقوط هواپیما. من در مورد نوشته شده است که اغلب حتی من بیمار هستم از آن.
گمان می کنم من موسیقی قدردانی proclivities هستند و ریشه در دوران کودکی من-نوجوان-جوان بالغ خانه. مادر من یک پیانیست انجام شده با یک پس زمینه کلاسیک و همچنین یک نوازنده ارگ کلیسا است که می تواند انفجار باخ از دو ابزار دستی از طریق صفوف از لوله ها در کلیسای لوتری که در آن او با بازی. آن را می توانید توجه خود را.
بنابراین زمانی که ما سوابق (در حال حاضر شناخته شده به عنوان "vinyls") در صفحه اصلی آن موسیقی کلاسیک بیرون آمدن از گرامافون (در حال حاضر شناخته شده به عنوان دستگاه پخش سی دی به سرعت در حال تحت الشعاع دیگر پیشرفت در تکنولوژی من نمی تواند شروع به درک). و زمانی که موسیقی پخش شد ما پیانو در خانه آن خواهد بود که دوست دارد از شوپن و شومن و تنها در موارد خاص "ایرلندی زن رختشوی خانوادگی" همراه با پدر من است که می تواند قابل قبول ایرلندی جست و خیز کردن. آه خاطرات.
باحال ، نه بسیار. در من شروع کردم به ساخت راه من را از طریق بزرگ مرده آلمانی — بتهوون به صورت کمی واگنر و دیگران با روسها — چایکوفسکی, Mussorgsky, شوستاکوویچ — نه چندان دور پشت, blah, blah, blah. من می توانم, اما هیچ کس مراقبت. تقریبا هیچ کس.
زمانی که بیتلز آمد, من در حال حاضر در 20s (در حدود همان سن به عنوان بیتلز خود). من نکردند. پس از آن وجود دارد دلوت متولد باب دیلن. یک منطقه محلی بچه فقط کمی جوان تر از من تبدیل شدن به یک پدیده در سراسر جهان, اما هنر او به معنای چیزی برای من. او یک شاعر و جالب شخصیت من به این درک رسیدم سال پس از بسیاری از افراد در آغوش موسیقی خود را.
چرا این همه در حال حاضر ؟ شب دیگر من به تماشای فیلم "هفت سال خارش" با بازی مرلین مونرو و در حال حاضر فراموش شده بازیگر, Tom Ewell. او نقش یک کاراگاه شوهر از سمت چپ به تنهایی در آپارتمان در شهر نیویورک خود را برای چند هفته در تابستان هنگامی که همسر خود را طول می کشد پسر خود را به اردوگاه. مرلین نقش یک بازیگر مشتاق که در طبقه بالا زندگی می کند و کسی که inflames تخیل خود را در حالی که به شدت وفادار به همسر خود.
در یکی از این فیلم جالب ترین صحنه های او تصور خود را به عنوان یک پیانیست انجام شده نشستن بر روی نیمکت پیانو با مرلین در کنار او در حالی که او بازی می کند — در اینجا می آید موسیقی کلاسیک — Rachmaninov را Piano Concerto No. 2, زرق و برق دار, عاشقانه, قطعه است. به عنوان او دیوانه وار نقش او تبدیل می شود به او و intones "من قصد دارم شما را به آغوش من و من قصد دارم به بوسه به شما به سرعت و بسیار سخت است." در مورد او می افتد زمین.
طنز و موسیقی بزرگ است. تغذیه مناسب به قدردانی من از موسیقی کلاسیک. من همیشه دوست داشتم Rachmaninov دوم.
در آن روزها — '50s — آن را شایع پسران نوجوان در اتومبیل به کروز در امتداد جاده لندن در Duluth, نزدیکی, پیر, باشگاه مواج در شب زمانی که غلتکی اسکیت وجود دارد به پایان رسید برای دیدن اگر هر یک از دختران راه رفتن در امتداد پیاده رو می خواهم یک خانه سوار. من می دانم این برای تلفن های موبایل باور نکردنی امروز اما آن را بسیار رایج و در آن زمان است. بچه نشست ،
یک شب در تابستان دوستان با یک تبدیل خوانده شده و من تصمیم به کروز گذشته پیچش یا حلقه زنی باشگاه برای دیدن اگر هر یک از دختران ممکن است مانند یک خانه سوار. فقط به عنوان ما وارد, باور نکردنی, Rachmaninov دوم پیانو کنسرتو آمد روی رادیو ماشین.
من هیجان زده بود. که می تواند مقاومت در برابر این موسیقی رمانتیک? دختران را گله به ما تبدیل مرگ به ملاقات ما و شاید بهتر آشنا می شود. من تصور خودم را در آغوش یکی از آنها گفت: "من قصد دارم شما را به آغوش من و من قصد دارم به بوسه به شما به سرعت و بسیار سخت است."
هرگز اتفاق افتاده است ، حتی یک دختر تمایل به ملاقات با پسران در شیوه ای که می تواند به دفع چنین موسیقی ناشی از ماشین. سرد نیست. که این مربع? (امروز در طرز سخن گفتن مربع را تبدیل به پیشرفته.)
آن را باید اعتراف کنم شب یک روز سخت را. تقریبا به عنوان بد به عنوان زمانی که, قد بلند دیدم عمو جان و شروع به پریدن کرد پشت در کوچه. اما نه کاملا.

جیم Heffernan سابق اخبار دولوت تریبون اخبار و نظر نویسنده و مقاله نویس. و او را در یک وبلاگ در jimheffernan.org و می توان از طریق پست الکترونیکی در jimheffernan@jimheffernan.org.



tinyurlis.gdclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب